عشق 6 مرحله داره :
1: دیدار 2: قرار 3: بذار 4: فشار 5: درآر
6: فرار ... به امید دیدار!
یه روز یه بچه کونی کمرش درد می کنه میره دکتر دکتر میگه: برو زیر دوش آب گرم کمرتو به اطراف بچرخونو بشمار 1 (چپ)2 (جلو)3 (راست)4(عقب) وقتی کمرشو میده عقب شیر آب میره تو کونش خوشش میاد میگه: 1و2و3 رو ولش فقط ، فقط 4
ترکه سوار اتوبوس میشه بغلش یه زن میشینه زنه میشینه رو کت ترکه .-.ترکه به زنه میگه خانوم کونتون رو از رو کتم بردارید زنه میگه بی تربیت بگو باسن بعد از 5 دقیقه دوباره زنه کونش رو میذاره رو کت ترکه ، ترکه 5 دقیقه با خودش کلنجار میره یادش نمیاد که زنه چی بهش گفت رو میکنه به زنه میگه خانوم ببخشید اسم کونتون چی بود؟؟؟
یک روز ترکه سرطان میگیره بعد از کلی این دکتر اون دکتر یکی بهش میگه باید از پستونهای یک زن نامحرم شیر بخوری ، ترکه هم یک زن جنده میاره و مشغول میشه وسط کار زن حشری میشه میگه چیز دیگه نمی خوای ترکه میگه نه دکتر گفته فقط شیر بخورم زن دوباره همون سوال رو میپرسه ترکه میگه باشه حالا که اصرار میکنی دو تا کیک هم بیار باهاش بخوریم
قزوینه بد جور تو کف بوده خلاصه دیگه طاقت نمیاره و اولین بچه ایی که میبینه میکشه توی کوچه و شروع میکنه یه کم میگذره میبینه بچه داره گریه زاری میکنه باخودش میگه یه کم باهاش حرف بزنم ساکت شه خلاصه میپرسه پسرجون تو کجا زندگی میکنی؟ بچه میگه توی این کوچه. یارو میگه کدوم خونه؟ پسره میگه پلاک 8. یارو میگه کدوم طبقه؟ پسره میگه طبقه دوم. یه دفعه یارو بچهه رو برمیگردونه میگه: بابا جواد تویی؟ چرا مدرسه نرفتی؟!
بچه ها میگند جنیفر لوپز دیگه باسنش را بیمه نمیکنه!! میدونید چرا؟ چون بیچاره تازه فهمیده هرکی از عقب بزنه مقصره
زنه رشتیه بهش میگه: آقاجان! یه کفش واسه ما نخریدی ها! رشتیه میگه: ای خانم جان! تو که لنگات همیشه هواست کفش میخوای چیکار ؟
قزوینیه شب عروسیش بوده خانومو تیریپ love میبره پشت بوم و مثل آدم!!! شروع به کار میکنه ... خانومه که حسابی بهش حال میداده میگه: به به چه ستاره هایقشنگی... یه دفعه قزوینیه میگه : ببم جان امشب قشنگ ستاره هارو بشمر که از فردا باید گل های قالی رو بشمری....
ترکه داشته با دوست دخترش sex میکرده.دوست دخترش میگه بابا یه کم حرفای کثیف بزن حال کنیم.ترکه میگه ریدم تو دهنت
سالادقزوینی=کون خیار وکون هویج و کون کاهو و کون گوجه
زنه میره پارچه فروشی خرید میکنه، بعد به فروشنده میگه: چقدر میشه؟! یارو میگه:خانم شما نمیخواد پول بدین، بجاش یه دور از جلو به من بدین! زنه میگه: حاجآقا اینجوری که خیلی گرون میشه! اگه میخواین من یه دور از عقب بهتون میدم! یارو میگه: نه خانم این که خیلی کمه! به جون بچههام اینی که شما میگید قیمت خریدشه پسر ترکه میره پیش یک افسره پلیس، ازش میپرسه: ببخشید ساعت چنده؟ یارو میگه: ده دقیقه به ده. میگه: ساعت ده بیا بکنمت! بعد هم میزنه به چاک، افسره هم میفته دنبالش. پسره میدوه تو خونشون، درو پشت سرش میبنده. پلیسه در خونه رو میزنه، ترکه میاد دم در، میگه: بعله؟ افسره نفس-نفس زنان میگه: آقا این چه وضعیه؟! پسرتون به من گفته ساعت ده بیا بکنمت!! ترکه هم میگه: خوب بابا چه خبرته؟! هنوز که پنج دقیقه مونده یه افسر ارتش را تبعید میکنن به بیابون . بعد از چند وقت به افسره فشار میاد (از نظر جنسی) و از یه گروهبان میپرسه : ببینم اینجا وقتی به تو فشار بیاد چکار میکنی؟ گروهبان میگه : جناب سروان یه شتری پشت خونه هست که... افسره عصبانی میشه و حرفش را قطع میکنه میگه: خفه شو بچه پررو . برو گم شو . بعد از چند هفته دوباره از گروهبان همون سوال را کرد و گروهبان گفت : جناب سروان یه شتری پشت خونه هست.... افسر گفت : خفه پدر سگ باز پررو بازی کردی !! بعد از چند ماه دیگه به افسره بد جوری فشار میاد و یواشکی میره پشت خونه و ترتیب شتره را میده !!! اما چون شتره پیر بوده میمیره . فرداش که میره سر کار میبینه همه دارن گریه میکنن . میپرسه : برای چی گریه میکنین؟ یکی جواب میده : جناب سروان یه شتر اون پشت بود . هر وقت به ما فشار میومد میرفتیم سوارش میشدیم ما رو میبرد در خونه یه جنده با حال !! یارو داشته سخرانی می کرده می گه:این چه وضعیه دختران دارند مانتوها کوتاه ! کمرا تنگ ! شلوارا کوتاه! رو سینه ها بازیهو یکی داد می زنه ،حاج آقااومدی اشکمونو در بیاری یاآبمونو؟ ترکه میره عربستان، یه روز براش یه کار خیر پیش میاد(!) میخواد یه کاندوم بخره، ولی یک کلوم هم عربی بلد نبوده. خلاصه میره داروخونه، کیرش رو در میاره میگذاره رو میز، پولم در میاره میذاره کنارش. عربه هم فکر میکنه شرط بندیه، کیرش رو میندازه رو میز و پولا رو برمیداره! یه شب تو کلانتری افسر نگهبان و استوار حوصله شون سر رفته بود . افسر نگهبان به استوار گفت برو یکی رو الکی بگیر بیار یه کم سره کارش بزاریم. استوار میره و یه ترکه رو میاره . افسر نگهبان میگه:این مرتیکه چیکار کرده؟ استوار میگه:تو قهوه خونه با چیزش داشت چای شیرین هم میزد!!! ترکه میگه:جناب سروان دروغ میگه . اولش مگه من خرم که با چیزم چای هم بزنم چیزم میسوزه. دوما چیز من گنده است تو استکان چای نمیره. شما باور نمیکنید؟جناب سروان بیا یه لیس بزن اگه شیرین بود منو بنداز زندون ! قزوینی داشته ترتیب یه بچه رو میداده. بچه هم که اون زیر خیلی بهش سخت میگذشته داد میزده: کمک.... کمک.... قزوینی شاکی میشه میگه: ببم جان اولا که از کمک خبری نیست دوما اگه کمک هم بیاد کمک من میاد نه کمک تو! یه ترکه میره پیش دکتر و میگه: آقای دکتر، اگه نمیخندی من مشکلمو برات بگم. خلاصه دکتره هم کلی مرام میزاره که: این چه حرفیه آقا، دکتر محرم مردمه و از این صحبتها. خلاصه یارو رو راضی میکنه که مشکلشو بگه. ترکه هم میگه: من یکی از تخمام بزرگتر از اون یکیه. بعد هم دست میکنه تو شلوارش و یه تخم اندازه توپ بسکتبال میزاره روی میز دکتره تا چشمش به تخم یارو میافته میزنه زیر خنده. ترکه هم شاکی میشه و میگه: حالا که خندیدی اون بزرگه رو نشونت نمیدم!
No comments:
Post a Comment